دانشجوی کارشناسی مهندسی مکانیک دانشگاه شهید چمران اهواز
چکیده
ون ودین[i] دستی به ریش خاکستریش کشید و در حالیکه مقابل کامپیوتر نشسته بود شروع به بالا و پایینکردن انبوهی از فایلها کرد. ما در یک کتابخانة بدون پنجره، حاوی جعبههایی مملو از نامههای قدیمی و نشریههای علمی مچالهشده و همچنین یک پروژکتور قدیمی که کسی فرصت نیافته آن را دور بیندازد، نشستهایم. او گفت: "یک لحظه بیشتر طول نمیکشد تا مغز تو را پیدا کنم." روی یک هارد درایو، ودین تصاویر سهبعدی دقیق، بههمراه جزئیات صدها مغز شامل میمونها، موشها و انسانها از جمله مرا ذخیره کرده است. او پیشنهاد داد مرا به سفری درون سر خودم ببرد و با لبخند قول داد: "از تمام نقاط دیدنی آن دیدن خواهیم کرد."